جنگ بر سر منافع

آن چیزی که تا به حال در بسیاری از کتاب ها، سایت ها، فروم ها و منابع اطلاعاتی در ذهن ما ایجاد کرده اند این هست که هر بازاری 100% بر اساس عرضه و تقاضا تغییرات قیمتی می یابد و تعیین کننده عرضه و تقاضا نیاز به کالا، ماده یا سهام مربوطه می باشد ، حتی در نوشته های در بخش آموزش اقتصاد کلان در بازارهای مالی همین سایت نیز چنین خواهید یافت.

نکته کلیدی : در بازار های(OTC (Over the counter این ماهیت معنای خود را از دست داده و تغییرات قیمتی تنها بر مبنای منافع بازیگران بازار تعریف می شود. 

معمولا بازارهای مالی سی اف دی ها (CFD(Contract  for difference برای اغلامی که عرضه و تقاضای زیادی دارند به وجود می آیند تا از ایجاد حباب قیمتی به علت تقاضای زیاد در برهه های خاص جلوگیری شود، از سوی دیگر با بازار سازی در مواقع بحرانی از سقوط شدید قیمت جلوگیری شود اما همین ماهیت بازارهای OTC تحت لوای CFD می تواند در مواقع بحرانی خطرناک باشد

به همین علت برای این بازارها به صورت ناملموس بازارسازها و سوداگرانی نامحسوس پیش بینی می گردد تا در مواقع بحرانی این جریان های قدرت مانند سوپاپ اطمینان از ایجاد مشکلات و عوامل پیش بینی نشده تاثیر گذار بر قیمت جلوگیری کنند.

سوداگران (بالانسرها) پیش از آغاز به کار هر نوع بازار CFD این سوال پیش می آید که منافع این سوداگران در چیست و آنان که در مواقع بحرانی مجبور به تقبل هزینه ی بحران در بازار هستند چه چیزی باعث پایداری و ماندگاری آنان می شود؟ 

بعد از بحران های بورسی بزرگ در سالهای دهه ی 1930 این ایده که وجود چنین وزنه های تعادلی برای هر بازار قابل اعتنایی واجب است باعث شد قدرت نانوشته ای از سوی سیاست گذاران به این مراکز اعطا شود و پیرو این قدرت ناملموس اعطا شده به ایشان در مقابل جریان های عام، آنها هم بازارهای هدف را در مقابل بحران ها، مشکلات و تغییرات شدید قیمت به نوعی بیمه می کردند در عین حال این اجازه را می یافتند تا در مواقع مورد نیاز با ایجاد عرضه و تقاضای کاذب بازار را به سمت دلخواه خود سوق دهند.

برای آنان فرقی وجود ندارد که عامه مردم (بازیگران کوچک و زیاد بازار) چه نظری بر روی بازارهای هدف (انواع بورس ها مثل سهام) دارند بلکه تنها وظیفه ایشان ایجاد عرضه و تقاضا به وسیله کارشناسان خودشان می باشد نه دیدگاه عامه مردم. 

به عقیده آنان احتمال این که عامه مردم در مواقع بحرانی به خاطر منافع شخصی اشتباه تصمیم بگیرند بسیار زیاد هست بنابراین از قبل باید برای چنین مواقعی فکر می شد و این سوداگران دقیقاً حکم نوعی بیمه را برای این مواقع بحرانی بازار داشتند و دارند.

با این که این فرضیه سالهاست در آمریکا و دیگر نقاط جهان بارها اعلام شده ولی با شدت تمام از سوی مراکز قدرت و تصمیم گیرندگان اصلی بازارهای هدف مردود اعلام شده تا مبادا مردم و سرمایه گزاران نسبت به بورس های غیر متمرکز بدبین شوند. 

مردم عادی نیز به علت تمایل شدید به شرکت در این بازار ها دید خود را بر روی حقایقی این چنینی بسته اند و صرفاً آن را یک تئوری توطئه و توهم تلقی می کنند .

با تشکر – خلیل رحمانی

5/5 - (5 امتیاز)
5/5 - (5 امتیاز)