جریان مدور اقتصادی شامل چهار بخش می باشد:
برای بدست آوردن درآمدی که مصرف کنندگان را قادر به تقاضا برای کالاها و خدمات تولید شده در جامعه کند یک یا چند عضو از هر خانوار باید منابعی را که در اختیار دارند عرضه کنند این منابع شامل نیروی کار فیزیکی و نیروی کار فکری و دارائیها (به صورتهای مختلف آن) است ، همچنین می توان سازمان دهنده ها و یا مدیران را نیز به عنوان بخشی از نیروی کار ماهر به حساب آورد که مانند بقیه نیروی کار خدمت خود را به صورت سازماندهی و تولید ارائه میدهند.
پس میتوان گفت مراحل تولید در اختیار خانوارها است. بنگاه ها در مقابل در اختیار گرفتن عوامل تولید که از طرف خانوارها گرفته میشود تولید میکند که در ازای این تولید پرداختهای با عنوان درآمد به آنها عرضه میشود این پرداختها بسته به عواملی که در اختیار بنگاهها قرار گرفته… مختلف هستند مثلا در ازای افرادی که در بنگاهها یا کارخانها فعالیت میکنند دستمزد پرداخت میشود در ازای زمین و ملک یا امثال اینها اجاره پرداخت میشود و در ازای منابع مالی سود به خانوارها پرداخت میشود . پس به طور کلی منظور از عوامل تولید ، مدیران ، نیروی کار فکری و افراد خانوارها (نیروی کار غیر فکری) ، زمین ، ملک و ابزارآلات و… می باشد
در اقتصاد کوچکترین واحد تولید کننده را یک بنگاه اقتصادی میگویند به عبارتی ساده تر بنگاه اقتصادی شخصیت حقوقی یا حقیقی است که با ترکیب عوامل اقتصادی مختلف در تولید کالا یا خدمات فعالیت میکند.
بنگاه های اقتصادی از نظر نوع فعالیت به سه دسته تقسیم می شوند:
تولیداتی که با کمک بازار عوامل تولید در بنگاههای اقتصادی انجام گرفته است ، باید در جایی برای عرضه به مصرف کنندگان خانوارها قرار گیرند این مکان همان بازار کالا و خدمات است پس بنگاهها تولیدات خود را روانه بازار کالا و خدمات میکنند همچنین خانوارها درآمدهایی را که از بنگاهها از طریق فعالیت عوامل تولید در بنگاهها بدست آوردند را در بازار کالا و خدمات خرج میکنند (مخارج) این مخارج دوباره از طریق کالاها و خدمات به بنگاههای اقتصادی انتقال می یابد و آنها نیز دوباره تولید میکنند این جریان مدور همینطور ادامه میابد.
کوچکترین واحد مصرف کننده را خانوار می نامند . اینکه تمامی افراد یک جامعه جزو خانوارها به حساب می آیند زیرا تمامی افراد جامعه مصرف میکنند و بنابراین مصرف کننده محسوب میشوند.
www.fxcma.com
خانوارها عوامل تولید خود را در اختیار بنگاه ها قرار میدهند و به ازای آن درامد کسب میکنند .سپس درامد کسب شده را به صورت مخارج در بازار کالا و خدمات ( بازار تولیدات )خرج یا پس انداز میکنند.. . عوامل تولید در بنگاهها فعالیت کرده و کالا و خدمات تولید میکنند این کالا و خدمات تولید شده (تولید ملی) روانه بازارهای کالا و خدمات میشود و کالاها و خدمات تولید شده توسط بنگاهها در نهایت توسط بازار کالا و خدمات به خانواده ها منتقل میشود
پس بنگاهها با در اختیار گرفتن عوامل تولید از خانوارها هم تولید میکنند (که روانه بازار کالا و خدمات میشوند) و هم درآمد (درآمد ملی) را برای خانوارها ایجاد میکنند و خانوارها نیز درآمد ایجاد شده را با نام مخارج کل در بازار کالاها و خدمات خرج میکنند و این مخارج درواقع دوباره به بنگاهها انتقال می یابد و همواره این جریان ادامه میابد
چند نکته:
خانوارها از درآمد خود (همان درآمد ملی) به دو طریق استفاده میکنند:
در مورد مخارج مصرفی توضیح دادیم اما پس انداز :
پس انداز خانوارها معمولا در بازارهای مالی مثل بانک، بورس سهام و صندوقهای بازنشستگی و غیره صورت میگیرد. این پس انداز انجام گرفته خانوارها از طریق وام دادن از طرف بازارهای مالی به بنگاه های مالی صرف سرمایه گذاری خواهد شد.
نکته کلیدی: سرمایه گذاری عبارت است از صرف وجوهی که توسط بنگاهها در بازار کالا و خدمات انجام می شود و شامل سرمایه گذاری ثابت و سرمایه گذاری در موجودی انبارها است.
پس منظور از مخارج سرمایه گذاری وجوهی است که صرف خرید کالا های سرمایه ای می شوند. پس در نهایت سپرده ها منجر می شود بنگاه ها وام هایی را که از بانکها دریافت کرده اند صرف خرید از بازار کالا و خدمات که محصولات بنگاههای دیگر را که ارائه میکنند ، بکنند.
نقش دولت را در نظر بگیریم و الگویی به شکل زیر داریم:
دولت در اقتصاد کشورها وظایف متعددی را انجام می دهند. ولی در مدل ما فرض می شود که نقش دولت این است که فقط از خانوارها مالیات دریافت کند و درآمدهای حاصل از جمع آوری مالیات را خرج خرید کالاها و خدمات (مانند آموزش , بهداشت , جاده سازی) از بازار کالا و خدمات میکند که مخارج دولتی نامیده می شود پس همانطور که دیدیم بخشی از درآمد خانوارها صرف مالیات می شود.
دولتها نقش های دیگری هم دارند. مثلا دولتها از بنگاهها و معاملات در بازارها نیز مالیات دریافت می کنند. همین دولت می تواند از بازارهای مالی (بانکها و…) قرض بگیرد و یا قرض بدهد
الگوی مدور بالا که به الگوی چهار بخشی مشهور است که این حالت که به آن اقتصاد باز میگویند نشان دهنده جریان مدور با وجود بخش خارجی است که یک اقتصاد جامع و کامل را نشان می دهد اقتصاد یک کشور با دیگر کشورها به شکلی با یکدیگر ارتباط دارند.
1 – واردات: چون جریان نشان داده شده در شکل فقط جریان وجوه است بنابر این با صادرات وجوه به سمت داخل می یابند و علامت فلش به سمت بیرون است.
2- صادرات: صادرات دومین وسیله ارتباط اقتصاد داخلی یا اقتصاد های خارجی است. وجوه پرداختی توسط خارجیان خریدار کالاها و خدمات داخلی که از بازار کالا و خدمات انجام می شود به سوی بازار های تولید داخلی جریان دارد و با صادرات وجوه به سمت داخل می آیند. و به همین خاطر جهت فلش به سمت داخل است.
3- اگر به اندازه ای ارزش واردات , صادرات کالاها و خدمات انجام نشود قسمتی از واردات باید به صورت اعتباری خریداری شود. در چنین حالتی ارتباط سومی بین اقتصاد داخلی و اقتصادهای بیگانه ایجاد خواهد شد. این ارتباط جریان وجوه به صورت قرض از خارجیان است که از بخش خارجی به داخل بازارهای مالی وارد خواهد شد. به طور معکوس اگر صادرات بیش از واردات باشد جریان وجوه (سرمایه گذارهای بین المللی) از بازارهای مالی داخلی به طرف بخش خارجی خواهد بود.
شاخص های اقتصادی که در سایتهای مختلف می بینیم دماسنج های قسمتهای مختلف الگوی بالا هستند.
1 – رفتار بنگاههای اقتصادی و بازار کالا و خدمات توسط شاخصهای بخش کارخانه ای و صنعت سنجیده می شوند.
2- رفتار خانوارها توسط شاخصهای مصرف سنجیده می شوند.
3- رفتار بازار نهاده های تولید توسط آمار اشتغال و بیکاری سنجیده می شود.
4- رفتار بخش خارجی به طور کلی توسط نماگرهای تراز پرداختها سنجیده می شود.
5- رفتار کل اقتصاد و یا سلامت اقتصاد توسط مجموعه نماگرهای مختلف سنجیده می شود همانند تولید ناخالص داخلی
با تشکر – خلیل رحمانی
ارسال دیدگاه
Δ