تحلیل بازدهی

به مقدار درصد تقویت و تضعیف هر ارز به صورت منفرد در مقابل سایر ارزها بازدهی گفته می شود.

در جدول بازدهی نکاتی وجود دارد که نحوه محاسبه و استفاده از این نکات منجر به درک شرایط بازار می شود. 

نحوه محاسبه بازدهی از تناسب زیر بدست می آید:

مقدار جابه جایی = قیمت پایانی دوره قبل – قیمت پایانی دوره فعلی

درصد بازدهی = ( مقدار جابه جایی * 100 ) / قیمت پایانی فعلی

اگر عدد بدست آمده از مقدار جابه جایی مثبت باشد مقدار بازدهی به درصد برای آن ارز مثبت خواهد بود و اگر مقدار جابه جایی برای آن ارز منفی باشد مقدار بازدهی به درصد منفی خواهد بود

نکته دیگری که در محاسبه بازدهی مهم است ، بحث قیمت پایانی است. برای محاسبه بازدهی می توان قیمت حداکثر ( High ) حداقل ( Low ) یا آعاز ( Open ) استفاده کرد اما به دلیل اینکه قیمت پایانی جایگاه کلیدی عرضه و تقاضا را در آن دوره کاری نشان می دهد از ارزش بیشتری برخوردار است. از همین رو است که برای محاسبه بازدهی توصیه می شود از قیمت پایانی ( Close ) در آن دوره زمانی استفاده شود.

قیمت پایانی در انواع تحلیل مهمترین جایگاه را به خود اختصاص می دهد و بر اساس قیمت پایانی هر دوره تمایل و گرایش عرضه و تقاضا بدست می آید و تصمیم گیری برا دوره بعد در واقع از بسته شدن قیمت در یک دوره زمانی آغاز می شود.

بحثی که در اینجا در زمینه بازدهی به عنوان یک سوال مطرح می شود مربوط به انتخاب دوره زمانی است. بازدهی ارزها ، کالاها ، سهام و هر اقلامی را که برای خود قیمت یا نرخ دارد می توان بدست آورد اما اینکه این بازدهی برای نرخ یک روز ، هفته، ماه ، سال یا چه دوره ای محاسبه شود جای بررسی دارد. از آنجا که بازار هدف بررسی بازدهی برای ما بازار تبادلات ارز است از روی اهداف و سبک معاملگری می توان پی برد در صورتی که در سبک معاملات تحلیل گر گرایش بیشتری به معاملات بلند مدت و حالت سرمایه گذاری وجود داشته باشد از بازه های زمانی بزرگتر برای محاسبه بازدهی استفاده می شود و در واقع این معاملگران به دنبال بدست آوردن یک چشم انداز از دوره های طولانی آینده هستند به همین دلیل است که از بازه زمانی فصلی یا سالانه برای این موضوع استفاده می شود ولی اگر هدف تحلیل گری برای دوره های زمانی کوتاه مدت و میان مدت برای بدست آوردن یک چشم انداز در مورد دوره پیش رو است توصیه میشود از دوره زمانی هفتگی یا حداکثر ماهانه استفاده می شود.

نکته کلیدی: دقت کنید که بازدهی نشان دهنده نقطه ورود و خروج یا مشخص کننده کل جواب های سوال های معاملگری نمی باشد بلکه بازدهی گرایش عرضه و تقاضا را به علاوه گرایش جهت حرکتی بازار را نشان می دهد  ، مگر آنکه ریسک آن جفت ارز تغییر پیدا کند.

ریسک

یک سرمایه‌گذار نیاز دارد تا به شناخت ژرفی از ریسک و بازده دست یابد تا بتواند در فرایند سرمایه‌ گذاری و داد و ستد در مسیر درستی گام بردارد. پرسش‌ های بسیاری برای برخورد با ریسک‌ های بازار مطرح است. اما به راستی ریسک و بازده چه مفهومی را در بازار های مالی دارند؟ چگونه باید بین ریسک‌ها و بازده‌ های بازار تناسبی ایجاد كرد؟ چه میزان ریسک را باید در هر داد و ستد پذیرفت ؟ از این پرسش‌ ها چنین بر می‌ آید که ریسک و بازده و شناخت این مفاهیم بسیار کلیدی است.

به یاد بیاورید کودکانی را که سوار بر اسب‌های چوبی دور گردونه‌ ای بالا و پایین می‌روند و یا راه آهن پر پیچ و خم شهر بازی که با قطار های تفریحی پر از هیجان به سرعت حرکت می‌کنند. رفتار و مسیر قیمت در بازار های سهام ، اوراق قرضه و مبادلات ارز شباهت زیادی به حرکت آنها دارند. آیا با این همه بالا و پایین شدن می‌ توانیم ریسک‌ های آن را تحمل کنیم؟ آیا تاکنون به ریسک‌ های مختلف و نا مشخصی که در بازار با داد و ستد معامله‌گران شریک می‌شوند با دقت فکر کرده‌اید؟ آیا فعالیت بدون ریسک در دنیای ما وجود دارد؟

حقیقت آن است که بسیاری از مردم نه به ریسک‌های پيرامون خود توجه می‌کنند و نه راه برخورد با آن را مورد بررسی قرار می‌ دهند ، گاهی نیز نمی‌دانند که چطور خود را در برابر ریسک‌های ناشناخته محافظت نمایند.

همه ما می‌دانیم که تقریبا بسیاری از فعالیتهای زندگی به طور نسبی دارای ریسک هستند، خواه سرمایه‌گذاری، خواه رانندگی و یا پیاده‌روی در خیابان باشد. همه و همه چیز در معرض ریسک قرار دارد. هستی و دوره زندگی انسانها با ریسک همراه است. تقریبا پدیده‌های جهانی که می‌شناسیم، ماهیت ریسکی دارند ، از این نوشته چنین بر می‌ آید که زندگی یک معامله بزرگ بر روی میزان ریسکی است که می‌ توانیم در هر شرایط بپذیریم. چنانچه در بازار های مالی سرمایه‌ گذاری کنید، ممکن است به آسودگی شب‌ها را به خواب نروید، چرا که سرمایه‌ گذاری و داد و ستد با ریسک همراه است. در پدیده‌های پیرامون موارد و موضوعات بسیاری وجود دارند که در آنها هر رخداد و پیشامد با احتمال روبرو است.

تا بدین جا ممکن است ریسک را گونه‌ای از خطر پنداشته باشیم. اما آیا براستی ریسک همان مفهوم خطر را می‌رساند؟

ریسک در بازارهای مالی به طور ساده احتمال و شانسی است که در آن بازده واقعی سرمایه‌گذاری با بازده مورد انتظار اختلاف و تمایز پیدا می‌کند. به بیان دیگر ریسک همان احتمال انحراف بازده سرمایه‌گذاری از بازده مورد انتظار در نظر گرفته می‌شود. ریسک هر فعالیت تجاری، امکان و احتمال زیانی است که در یک سرمایه‌گذاری شامل آن خواهد شد. احتمال زیان ممکن است اندک باشد و یا شاید همه سرمایه‌گذاری را در برگیرد. از این رو زمانی با ریسک مواجه خواهیم بود که نسبت به بازده مورد انتظار در آینده عدم اطمینان وجود داشته باشد. بدین ترتیب عدم اطمینان نسبت به پیشامد داد و ستد در بازار ارز مفهوم ریسک را آشکار می‌سازد. بدیهی است که عامل ریسک و نا اطمینانی در همه فعالیت‌های سرمایه‌گذاری به چشم می‌خورد که این مفاهیم نشان می‌دهد به مخاطره باید به گونه دیگری نگریست. تصور کنید که در یک جاده تابلوی «خطر افتادن در پرتگاه» نصب شده است. یک راننده می‌داند که بی‌توجهی در نحوه اداره اتومبیل می‌تواند خطر بزرگی را برای وی به همراه داشته باشد و تنها با رعایت اصول می‌تواند احتمال خطر افتادن را کاهش دهد. کسی که در بازار ارز به داد و ستد می‌ پردازد با یک مخاطره رو به‌ رو نیست، اما سرمایه‌ گذاری وی همراه با ریسک زیان یا سود همراه است. سرانجام داد وستد های موفق پاداش و شکست در مبادلات زیان را به همراه خواهد داشت. هرگاه به داد و ستد مبادلات ارزی بپردازیم، نسبت به پیامد آن نا اطمینانی وجود دارد، اما افتادن در پرتگاه پیامد یک مخاطره بزرگ است. تصمیمات سرمایه‌گذاری ما بدون در نظر گرفتن ریسک و بازده مورد انتظار معنی و مفهوم خود را از دست می‌دهد، زیرا منافع آینده حاصل از سرمایه‌گذاری یا سفته‌ بازی با اطمینان و به طور قطعی مشخص نیست. هر سرمایه‌گذار در هنگام پیاده‌سازی تصمیمات تجاری نرخ بازده انتظاری و ریسک‌های کسب و کار را مورد توجه قرار می‌دهد.

دسته‌ای از مردم از ریسک گریزان هستند. آنها ترجیح می‌دهند به کارهایی مشغول شوند که خالی از ریسک باشد. معمولا درآمدهای حاصل از فعالیت‌های بدون ریسک اندک است. خرید اوراق قرضه دولتی یا سپرده‌ گذاری بلندمدت در بانک‌ های تجاری، سرمایه‌ گذاری بدون ریسک به شمار می‌ آید. حیطه فعالیت‌ های دسته دیگری از مردم به طور زیادی دارای ریسک است. سفته‌ بازان (سوداگران) بازار ارز که روزانه به دادوستد مشغول هستند، در این دسته جای می‌گیرند. به نظر می‌ رسد آنها واقعا دوستدار ریسک هستند و زمانی احساس خوشایندی خواهند داشت که بتوانند از ریسک‌ های بازار در جهت اهداف خود بهره گیرند. هر گاه در بازار سهام به دادوستد مشغول می‌ شویم و یا دادوستد ابزارهای مشتقه را برای کسب درآمد برمی‌ گزینیم، ریسک زیادی را متوجه خود می‌سازیم.

رابطه جانشینی ریسک و بازده موضوعی بسیار کلیدی است. تصمیمات سرمایه‌ گذاری بدون در نظر گرفتن رابطه ریسک و بازده بی‌ معنی خواهد شد. تصمیم به اینکه چه میزان ریسک بگیریم تا بتوانیم به آسودگی زندگی کنیم، بسیار مهم است. چگونه ریسک‌ها و بازده‌ های یک سرمایه‌گذاری تناسب خواهند داشت. چه ریسک‌هایی را باید گرفت؟ جانشینی ریسک و بازده مفهوم موازنه بین خواسته و میل سرمایه‌گذار در کنار کمترین ریسک ممکن در برابر بالاترین بازده ممکن را منعکس می‌سازد. این رابطه بیان می‌ دارد که هر فرد باید تصمیم بگیرد که چه موازنه‌ ای را برای کمترین ریسک ممکن و بالاترین بازده ممکن خواستار است. از یک سو ریسک کم ( سطوح پایین نا اطمینانی  ) اغلب با بازده بالقوه اندکی در ارتباط است و از سوی دیگر ریسک بالا ( سطوح بالای نا اطمینانی ) با بازده بالقوه بالایی همراه است. به طور ساده این گفته‌ ها بیان مي‌کنند که سرمایه‌ گذار هر چه ریسک کمتری را پذیرا باشد، بازده انتظاری پایین‌ تری را درخواست کرده است. اوراق قرضه یا مشارکت دولتی معمولا بازدهی بدون ریسک دارند. از آنجایی که سرمایه‌گذاری بر روی این اوراق بدون ریسک محسوب می‌شود، بازدهی اندکی را به دست می‌دهد. شخصی که بخواهد بازدهی بالاتر از اوراق قرضه بدست آورد، باید ریسک بپذیرد. پذیرش ریسک‌های بالاتر به مفهوم کسب بازدهی بالقوه بیشتری است

تعییر ریسک موضوعی بسیار مهم در تعیین بازدهی است ریسک به مجموعه عواملی که می تواند برای مبادله خطر داشته باشد گفته میشود. ریسک های بازار ارز به دو دسته تقسیم بندی می شود:

  • منظم و سیستماتیک
  • نامنظم و غیر سیستماتیک

ریسک سیستماتیک یا منظم:

این ریسک به رویدادها و شرایطی اطلاق می شود که کل بازار ارز را تحت تاثیر قرار می دهد نمونه بارز ریسک سیستماتیک رویدادهای سیاسی ، بالایای طبیعی ، جنگ و غیره را شامل می شود با اینکه این مدل از ریسک کل بازار را تحت تاثیر قرار می دهد اما میتواند بصورت منطقه ای یا کشوری نیز ایجاد شود

ریسک غیر سیستماتیک یا نامنظم:

در مقابل ریسک سیستماتیک ، ریسک غیر سیستماتیک قرار دارد که منجر به تغییر عرضه و تقاضا فقط بر روی یک ارز خاص می شود این ریسک از تغییر شرایط در یک کشور ایجاد می شود شرایطی را که می تواند منجر به تغییر عرضه و تقاضا شود می تواند طیف گسترده ای داشته باشد ولی بطور واضح مهمترین عامل ریسک غیر سیستماتیک در بازار ارز مربوط به متغییرها و گزارش های اقتصادی است پس از این عوامل ، بحران های داخلی ، تغییرات سیاسی و غیره می تواند بر روی عرضه و تقاضای یک ارز تاثیر گذار باشد.

بازدهی و ریسک دو روی یک سکه هستند که کاملا بر یکدیگر اثرگذار هستند و از یکدیگر اثر می پذیرند. در صورتی که ریسک خاصی به لحاظ سیستماتیک یا غیر سیستماتیک در کل بازار وجود نداشته باشد تحلیل بازدهی می تواند با احتمال بسیار بالایی جهت و روند صحیح عرضه و تقاضا را مشخص کند. در این مرحله از تعیین بازدهی بازار چه به صورت منفرد و چه برای هر ارزی بصورت شرایط کلی بازار می تواند مورد استفاده قرار بگیرد اما اگر ریسک خاصی وجود داشته باشد اولویت با بررسی ریسک بازار است.

در بحث بازدهی و ریسک اینگونه می توانیم بگوییم که بازدهی شرایط بازار را به لحاظ عرضه و تقاضا قبل از لحظه اکنون نرخ ، نشان می دهد و ریسک های شرایط بازار را برای دوره پیش رو در آینده نشان می دهد و نقطه برخورد این دو مفهوم که مربوط به آینده و گذشته است در زمان حال و قیمت جاری در کنار هم مورد بررسی قرار می گیرد.

در بحث بازدهی اگر ارزهای پر بازده با یکدیگر و ارزهای کم بازده با یکدیگر حرکت داشته باشند این موضوع نشان می دهد ریسک سیستماتیک در بازار وجود دارد اما اگر تقویت و تضعیف ارزها در بازدهی به صورت منفرد و بی قاعده در زمینه ارزهای کم بازده و پر بازده باشد این مورد ریسک غیر سیستماتیک را نشان می دهد و در نتیجه گیری از آن موضوع می توان به یکی از مهمترین مسائل بنیادی یعنی ریسک پذیری و ریسک گریزی پی برد. اما قبل از این موضوع نیاز است در ابتدای دوره زمانی ( هفته) بازدهی تک تک ارزهای اصلی را حساب کنید 

پس از به دست آوردن بازدهی هر ارز در ابتدای دوره زمانی (هفته) نیاز است که به جدول بازدهی مراجعه شود و دو ارزی که بیشترین بازدهی مثبت را داشته اند به دست آورد. برای مشخص شدن بیشترین بازدهی مثبت به ستون زیر هر ارز دقت شود. ارزی که بیشترین تعداد بازدهی مثبت را در متقابل سایر ارزها دارد مثبت ترین بازدهی به درصد را داشته است سپس ارز دومی که بیشترین تعداد بازدهی را در ستون زیر خود به عنوان بازدهی مثبت داشته است پیدا می کنیم. پس از این دو ارز که بازدهی مثبت آنها پیدا شد ارزی را که در ستون زیر خود بیشترین بازدهی منفی داشته است پیدا میکنیم. به همین ترتیب دومین ارزی را که بیشترین بازدهی منفی را داشته نیز پیدا می کنیم. بنابراین دو ارز را در ابتدای هر هفته داریم که بیشترین بازدهی مثبت را دارند و دو ارز را داریم که بیشترین بازدهی منفی را دارند. از روی این مقدار بازدهی و ترکیب بازدهی مثبت و منقی نکاتی برای تحلیل بدست می آید که می تواند در معامله بسیار مفید باشد این نکات به شرح زیر است:

 www.fxcma.com

www.fxcma.com

 

استفاده از بازدهی در معامله گری

  • در صورتین که در بازار ریسک سیستماتیک برای هفته پیش رو وجود ندارد و برای ارزهای دارای بیشترین بازدهی مثبت و منفی نیز ریسک غیر سیستماتیک وجود ندارد توصیه می شود به هیچ عنوان فروش ارزهای که بیشترین بازدهی مثبت را دارند انجام نشود و در نقطه مقابل خرید ارزهای که بیشترین بازدهی منفی را دارند انجام نشود
  • بازدهی روند عرضه و تقاضا را نشان می دهد البته تا زمانی که هیچگونه ریسکی این روند را تغییر ندهد
  • برای تعیین جفت ارز مناسب برای معامله در صورت وجود نداشتن ریسک برای دوره زمانی پیش رو توصیه می شود مبادله خرید هر یک از ارزهایی که بازدهی مثبت دارند در مقابل یکی از ارزهای که بازدهی منفی دارند انجام شود
  • بر اساس جفت ارزهایی که روبروی هم یکی بازدهی کاملا مثبت و دیگری بازدهی منفی دارد توصیه می شود به ترتیبی آن جفت ارز از بین ارزهای با بیشترین بازدهی مثبت و بیشترین بازدهی منفی انتخاب شوند که ارزهای همبسته ( دارای ارتباط با هم ) نباشند
  • اگر در بین ارزهای دارای بیشترین بازدهی مثبت با کمترین بازدهی مثبت دلار آمریکا وجود دارد توصیه می شود یکی از طرفین جفت ارز مورد مبادله حتما دلار آمریکا باشد
  • بازدهی نرمال هفتگی در بازار ارز 1.2% تا 2.8% می باشد از این رو در دوره هایی که بازدهی یک جفت ارز به بیش از 4 درصد می رسد این نشان دهنده یک ریسک سیستماتیک یا غیر سیستماتیک در بازار است . با تحلیل ریسک مورد نظر می توان در جهت بازدهی مورد نظر برای دوره زمانی پیش رو اقدام به معامله کرد
  • در جفت ارزهایی که بازدهی آنها زیر یک درصد است و در عین حال برای دوره زمانی پیش رو (هفته آینده) ریسک خاصی قابل پیش بینی نیست برای معاملات دارای روندی مناسب نیستندو در این جفت ارزها توصیه می شود از استراتژی روندهای رو به جلو و بازگشتی استفاده شود و حتما در چنین شرایطی انتظار سود بزرگ برای معاملات وجود نداشته باشد
  • اگر بزرگترین مقدار بازدهی در جدول بازدهی ارزهای اصلی کمتر از دو درصد باشد این موضوع نشان می دهد ریسک خاصی در اقتصاد بین الملل و ارزهای اصلی وجود ندارد و در این حالت نیز از استراتژی بازارهای رو به جلو استفاده می شود
  • اگر بازدهی یک جفت ارز پس از یک دوره چند هفته ای ( بیشتر از سه هفته ) ناگهان به نیمی از مقدار گذشته خود برسد این موضوع نشان دهنده تغییر شرایط عرضه و تقاضا است در نتیجه می توان انتظار داشت ریسک بازار بر اساس داده های بنیادی در حال تغییر است یا انتظار می رود در دوره پیش رو این ریسک باعث تغییر روند آن جفت ارز بشود
  • اگر برای یک جفت ارز متقاطع ریسک بازدهی خاصی پیش بینی شد انتظار می رود تک نک آن ارزها ریسک مورد نظر را در مقابل دلار نیز از خود نشان دهند تا به عنوان تایید شود
  • اگر ارزهای به مانند دلار و ین یا یورو و فرانک که با یکدیگر همبستگی بالایی دارند در جدول بازدهی رفتاری شبیه به هم داشته باشند بدین معنی که بازدهی آنها شبیه به یکدیگر باشد این موضوع نشان می دهد در اقتصاد جهانی تغییراتی به لحاظ ریسک سیستماتیک روی داده است اما اگر این ارزها همبسسته رفتاری متفاوت به لحاظ بازدهی داشته باشند می توان نتیجه گیری کرد که ریسک غیر سیستماتیک و داخلی برای آنها روی داده است
  • برای جفت ارزهایی که بیشترین بازدهی مثبت و منفی را نشان می دهند می توان انتظار داشت که در دوره پیش رو ( هفته اینده ) حداقل نیمی از بازدهی دوره قبل خود را تکرار کنند

 

با تشکر – خلیل رحمانی

5/5 - (1 امتیاز)
5/5 - (1 امتیاز)