تاریخچه و نوع تفکر شکل گیری این سبک تحلیل

رالف نلسون الیوت تشخیص داد که بازار از واکنش ها و پاسخ های گروه های مردم ساخته می شود که این پاسخ ها هم جهت رفتار ها و واکنش های دیگر گروه ها به شکل یک دوره و چرخه اتفاقات ظاهر می شود. این مجموعه اتفاقات یک فرآیند است که از هر دوره حاصل و در یک الگو معتبر قابل پیشگویی از رفتارهای دوره های خوشبینی و بدبینی افراد دیده میشود. این الگو ها در چارت قیمتی خود نمایی میکنند به راحتی می توانند بازتاب حالت های پیچیده و گوناگون روانشناسانه مختلف شرکت کننده در بازار باشد

الیوت تمام تلاش خود را در جهت گسترش راهنما های این اصول و قواعد و کاربردی کردن آنها ، در بازارهای  مالی انجام داد . در کارهای اولیه ، هیچ موج ناشناخته ای وجود نداشت ، هیچ قاعده ای نبود و هیچگونه توجهی به اعداد فیبوناچی (  قیمتی یا زمانی ) و نسبت های آنها نمیشد.

الیوت در یک دوره کوتاه ده ساله ، از اواخر دهه 1920 تا نیمه دوم دهه 1930 ، تئوری خود را گسترش داد. در سال 1938 ، اولین پروژه و رساله الیوت تحت نام اصول امواج “The Wave Principle” توسط چارلز کالینز منتشر شد و در همان سال ها الیوت متصدی آن شد که یک سری از مقالات خود درباره امواج را در مجله جهان اقتصاد ” Financial World ” به چاپ رساند.

هیچ موج ناشناخته ای هیچ اصلاح پیچیده ای وجود نداشت و تنها سری های سه و پنج موجی ملکه ذهن ها بودند . گهگاه به ندرت موج چهار در محدوده موج یک معامله می شد ، گاهاً موج سوم کوتاهترین موج پیشرو واقع می شدند. شکل و فرم امواج بسیار مهمتر از هر قاعده ای بود ، روندها و فرآیندها به هیچ عنوان انکار نمی شدند

از سال 1938 تا 1948 ، الیوت نوشته های آموزشی و پیش بینی خود را در کتاب R,N Elliot’s Market Letters که توسط رابرت پریچر ویرایش شده است منتشر کرد. در این نوشته ها یک چیز آشکار و بدیعی وجود دارد و آن اینکه الیوت احساس میکرده است که باید بازار را در هر زمان و موقعیتی با تئوری خود توجیه کند ، او یک انطباق بین گذشته بازار و تئوری خود به وجود آورده بود.

الیوت با هیچ اصلاحی شمارش خود را تغییر نمیداد در اینجا بود که الیوت شروع به تفسیر و تشریح اعداد سری فیبوناچی کرد . زمانی که او رابطه بین اعداد و نسبت ها را با برخی فعالیت های قیمتی و زمانی بازار اثبات می کرد ، این وضعیت از فعالیت بازار مسلماً تنها توسط الیوت مطالعه و تحقیق نشده بود ، بعد از یک مطالعه کلی بر روی این نظریه و بررسی خلاصه ای از نسبت ها ، اعداد و هندسه فیبوناچی متحیر و هیجان زده از کشف ” اسرار عالم” و قانون عظیم طبیعت شد.

کشفیات جناب نلسون : کاربرد عملی اصول امواج الیوت دارای نقاط ضعف و قوت در تصمیم گیری برای معامله و سرمایه گذاری است. الیوت قانون بازار را با قواعد معتبر بیان نکرد ، الیوت تشخیص داد که فرم و چگونگی فرایند دوره ای ، بسیار با نظم و قاعده مند دنبال میشود و اجازه حدس زدن آینده رفتارهای جمعی را با درصد موفقیت بالایی به ما می دهد همچنین تشخیص داد که بازار یک تقارن نسبی معتبر و استوار با نسبت طلایی 1.618 ( Golden Mean ) دارد

وقتی که الیوت در سال 1948 چشم از جهان فرو بست ، فهم و کاربرد این شکل از اصول و نسبت ها در حد ذهن آن زمان قرار داشت ، با گذشت زمان مطالبی در مورد الیوت نوشته شده که با مطالب خود جناب الیوت فاصله زیادی دارد. 

نکته کلیدی: به یاد داشته باشید هیچ گاه علم به صورت ایستا و ساکن نبوده است ، هیچ گاه کلمه انتهایی برای یک مطلب وجود نخواهد داشت. پس چگونه می توانیم بگوییم که اصول الیوت در طول این سالیان تکمیل نشده و آنچه که ما میبینیم همانی است که در ذهن الیوت وجود داشته است؟ تئوری الیوت پایه اساسی تحلیل الگوها ( Pattern ) در یک بازار و تجارت ( منبع تشریح ساختار و موقعیت بازار ) را برای ما فراهم می کند پس تردید نکنید و در بازارها جستجو کنید تا سودآور بودن و ضرورت آن را دریابید.

اهداف این سبک معاملاتی

الگوهای تئوری امواج الیوت در بسیاری از مواقع موقعیت یک بازار را که در یک روند هستیم و یا یک روند اصلاحی برای ما پدیدار می کند و همچنین اینکه چه فرایندی برای کامل شدن آن وجود دارد.

داشتن یک دید و تصویر از روند موجود در بازار ( پیشرو و اصلاحی) و احتمال آغاز فعالیت بعدی آن قبل از به اتمام رسیدن موقعیت فعلی ، یک نشانه طلایی از سمت بازار به یک معامله گر ( اصطلاحاً Trader ) است که چه زمانی و در چه قیمتی اقدام به معامله ( خرید و فروش ) کند پس یکی از مزیت ها و فاکتورهای بسیار مهم تحلیل امواج الیوت ، آشکار کردن شرایط بازار است.

نکته کلیدی: اگر یک بازار ( یک دارایی مثل جفت ارز یورو به دلار آمریکا ) به صورت واضح و آشکاری مشخص نبود ، آن بازار یقیناً یکی از قواعد و راهنما ها را مورد نقص قرار خواهد داد که باعث می شود آن بازار غیر قابل پیش بینی باشد.

یک معامله گر “تریدر” امکان دارد که تصور و عقیده ای واضح داشته باشد که بازار فرصتی به وی داده تا یک معامله و سرمایه گذاری موفق داشته باشد در چنین وضعیتی شمارش های پشت سر هم ، از اطمینان کافی برخوردار نیست ، پس یک معامله گر باید بپذیرد که وقتی موقعیت جاری بازار به صورت واضحی مشخص نیست ، نبایست به دلیل دارا بودن شمارش از بازار ، جهت و روندی به بازار تحمیل کند بلکه در چنین وضعیتی ، دوری از بازار تنها صلاح یک معامله گر می باشد.

هدف تئوری امواج الیوت این هست که به سطحی برسیم تا بتوانیم روندهای بازار را تشخیص دهیم و به وسیله آن یک عقیده و سناریویی با احتمال بالا درباره موقعیت حال حاضر بازار و اتفاقاتی که در آینده ، این عقاید و سناریو ها را نقض یا تایید میکند داشته باشیم

داشتن اطلاعات و آگاهی مناسب از وضعیت و موقعیت الگوهای بازار به معامله گران و سرمایه گذاران این کمک را می کند که به سرعت و دقت با توجه به الگوی موجود ، وضعیت یک روند یا یک حرکت خلاف روند را تعیین کنند و یا اینکه با توجه به الگو ها و سیگنال های صادر شده اتمام یک روند یا حرکت مخالف روند را تشخیص دهند.

سخن پایانی: بر روی پایه ها و مبناها متمرکز شوید ، فرا بگیرید که موارد روشن و واضح را تشخیص دهید و در مواقعی که موقعیت ها را واضح و آشکار نمی بینید ، هوشیار و آگاه باشید . پس بیشتر توجه خود را معطوف کنید به اینکه چه فعالیت های مشخصی از بازار ، موقعیت الگوهای تشخیص داده شده را نقض یا تایید می کنند و یاد خود بسپارید که هدف از تحلیل تکنیکال پویا ، تشخیص موقعیتی است که کمترین ریسک و کمترین درگیری سرمایه را به همراه داشته باشد ، نه شکل دادن به یک عقیده که باید تمام زمان ها ، تمام موقعیت های بازار را تحلیل کنیم و نظر خود را به بازار تحمیل کنیم.

با تشکر – خلیل رحمانی

3/5 - (14 امتیاز)
3/5 - (14 امتیاز)