خود آگاهی

به نظر من ضروريست كه شما با بعضي از نظريه ها آشنا شده و آنها را باور كنيد. يكي از آنها اين است كه شما بايد به پيش زمينه هاي موضوع مورد مطالعه خود آگاهي پيدا كرده، تاريخچه و فلسفه وجودي آن را درك كنيد.

نکته کلیدی: دانستن پايه ها و دلايل بوجود آورنده يك مبحث به شما كمك خواهد كرد تا كليات و جزئيات آن را راحتتر درك كرده و به درك بهتر و عميقتري از آن برسيد.

دكتر ماكسول مالتز كتابي به نام “سايكو سيبرنتيک” به رشته تحرير درآورده كه نخستين چاپ آن در سال 1960 در معرض عموم قرار گرفت. اين كتاب فروش فوق العاده اي پيدا كرد، به روايتي اين كتاب يكي از بهترين كتاب ها در زمينه كمک به خود مي باشد.

دكتر مالتز يكي از متخصصان سرشناس و شهير در زمينه جراحي پلاستيك و همچنين استاد دانشگاه هاي نيكاراگوئه و السالوادور بود. اثرات تحقيقات و كشفيات او در زمينه روانشناسي و تصوير شخصي طوري است كه همچنان هزاران هزار نفر در سرتاسر جهان را تحت تاثير قرار مي دهد. سايكوسيبرنتيک هنوز هم يكي از ابزارهاي كارا در ارتقاي تكنيك هاي فردي و پيشرفت مي باشد. آن را امروزه مي توان بعنوان يك كامپيوتر شخصي تعبير كرد، در واقع سايكوسيبرنتيک معمولا بعنوان اولين و تنها علم حقيقي در ارتقاي فردي معرفي مي شود و بسياري از كارشناسان معتقدند كه آن تنها راه درست براي تغيير شخصيت است.

دكتر مالتز در زمينه جراحي پلاستيك بر روي هزاران نفر عمل جراحي انجام داد. اين عمل ها كه اكثراً بر روي صورت انجام مي شد، تنها در ظاهر فيزيكي افراد تغييري ايجاد نمي كرد بلكه در بسياري از افراد يک تغيير شگفت انگيز در ظاهر، باعث تغيير شخصيتي و رفتاري نيز مي گرديد. دكتر مالتز پي برده بود كه اين تغيير، نگران كننده است پس تصميم گرفت تا در حد امكان درباره اين پديده مطالعه كند. او سعي كرد تا دريابد كه اين چه چيزيست كه در طي هيجانش اين تغيير را در زندگي بيمارانش به وجود مي آورد.

مساله عجيب ديگر اينكه بعضي بيماران با وجود هيجاني كه در اثر تغيير چهره در آنها بوجود مي آمد، تغيير شخصيتي در آنها به وقوع نمي پيوست و از طرف ديگر بسياري از بيماران دستخوش تغييرات عمده در رفتار و ظاهر خود در كمتر از يك ماه بعد از جراحي مي شدند. دكتر مالتز دوست داشت از اين كار سر در بياورد كه چرا بعضي از بيماران رفتار شخصيتي بهتري بعد از عمل از خود نشان مي دهند و اما در بعضي مانند اينكه هيچ اتفاقي نيفتاده است تغييري رخ نمي دهد.

اين نكته نشان دهنده اين بود كه در واقع اين تغيير چهره نيست كه اساساً اين تغيير را به وجود مي آورد بلكه چيز ديگري وجود دارد كه با عمل جراحي صورت تحريك شده و باعث اين تغيير مي شود كه البته در بعضي ديگر اين تحريک انجام نمي شود. وقتي اين چيز ديگر در افراد پر و بال مي گيرد شخص بخودي خود عوض مي شود و اگر اين چيز ديگر فعال نشود باوجود تغيير فيزيكي ، اصولاً شخص در خود تغييري حس نمي كند.

شخصيت نيز اصولا داراي يك ”چهره“ مي باشد. اين چهره غير فيزيكي كه در هر شخص موجود مي باشد، نقش كليدي را بازي مي كند كه براي تغييرات شخصيت احتياج مبرم به آن كليد حس مي شود. وقتي اين چهره داراي جراحت باشد و يا در مسير رضايت قرار نگرفته باشد و يا عبوس و گرفته باشد، رفتار شخص نيز از اين چهره نشات مي گيرد هرچند در ظاهر فرد، تغييري هم ايجاد شود. اگر در تغيير اين ”چهره شخصيتي“ بايدي شكل گيرد، و اگر رسوبات احساسات بد گذشته محكوم به زدوده شدن گردد، در نتيجه شخص خودش تغيير مي كند حتي بدون هيچ جراحي پلاستيكي. وقتي فرد بدنبال بازسازي اين صحنه باشد، پديده هاي جديدي كشف مي شوند كه خود مويد وجود حقيتي به نام ”تصوير شخصي“ است. اگر شخصيت و رفتار هر فرد را به مانند دري تصور كنيم ، كليد آن درب تصوير ذهني منحصر بفرد آن شخص مي باشد.

تصويري كه شما از خودتان داريد، تعيين كننده موفقيت يا عدم موفقيت شما در تريد است. بعبارت ديگر، اگر تصوير واضحي از موفقيت را در ذهن خود پرورانده باشيد، اينكار شما را در راه رسيدن به تجارت موفق با سود مستمر بسيار پيش خواهد انداخت. شما بايد ديدن اين تصوير ذهني و به وضوح رساندنش را فرا بگيريد و اين تنها راه رسيدن به موفقيت است.

با تشکر – خلیل رحمانی