رابطه بازار ارز با بازار کالاهای اولیه

در درس قبل به روابط داخل بازار ارز اشاره شد اینکه چه ارزهایی با یکدیگر ارتباط دارند و این ارتباط ها تحت تاثیر چه عواملی می تواند گسسته شود. با اینکه در دروس گذشته به این موضوع اشاره شده بود دوباره شایان ذکر است که روابط در هر بازاری یک سمت قضیه است که تحلیل گر بین بازاری باید این روابط را درک کند و بوسیله تحلیل تکنیکی یا بنیادی از این روابط بهره ببرد اما نکته مهمتر این است که تحلیل گر بین بازاری بیاموزد چه زمانی روابط بین ارزها، شاخص ها و بازارها برقرار نیست و دلایلی که برای عدم برقراری روابط ایجاد می شود تحت تاثیر چه مسائلی است. این بخش از کار در واقع جلوی تحلیل های نادرست و اشتباه را می گیرد و از زیان های احتمالی معامله گری جلوگیری می کند.

نکته کلیدی : از این رو اشراف به تحلیل تکنیکی و بنیادی شرط اول در تحلیل بین بازاری و در در نظر داشتن شرایط متناقض تحلیل بین بازاری شرط دوم استفاده از این سبک تحلیلی است.

به طور کلی کالاها به دو دسته کالاهای اولیه و ثانویه تقسیم بندی می شوند.

کالاهای ثانویه کالاهایی هستند که بوسیله استفاده از سایر کالاها و معمولاً با کمک تکنولوژی، نیروی انسانی و فناوری تولید شده اند. این دسته از کالاها به دلیل اینکه دارای عرضه و تقاضای محدود نسبت به کالاهای اولیه در سطح جهانی هستند برای تحلیل بین بازارها مورد استفاده قرار نمی گیرد اما کالاهای اولیه کالاهایی هستند که برای تولید سایر کالاها استفاده می شوند و عرضه تقاضای بالایی در سطح جهانی دارند.

این کالاها به سه دسته تقسیم بندی می شوند.:

  1. کالاهای سخت یا فاسد نشدنی
  2. کالاهای نرم یا فاسد شدنی
  3. انرژی 

نکته کلیدی: برای استفاده از تحلیل بازار کالا و ارتباط این بازار با بازارهای دیگر معمولاً از کالاهای اولیه و شاخص های مربوطه استفاده می شود.

مهمترین شاخصی که در بازار کالا مورد استفاده قرار می گیرد شاخص CRB است. این شاخص تشکیل شده از 21 کالای اولیه که بیشترین ارزش پولی عرضه و تقاضای خارجی برای ایالات متحده و کشورهای صنعتی را دارند تشکیل شده است.

هر کدام از این دسته ها بر روی ارزهای خاصی بصورت مستقیم و غیر مستقیم تاثیرگذار هستند. اولین رابطه ای که بین کالاها و ارزها می توان نام برد به رابطه مستقیم کالاها با ارزهای پرریسک و پربازده و معکوس با ارزهای کم ریسک و کم بازده می توان اشاراه کرد. از آنجا بیش از 70 درصد انرژی مصرفی در ایالات متحده و 90 درصد انرژی مصرفی در ژاپن و سوئیس بوسیله واردات کالاهای مربوط به انرژی انجام می شود این ارزها رابطه ای معکوس با ارزش کالاها دارند و هرچه قیمت کالاها در سطح جهانی و مقدار تورم افزایش پیدا کند ارزش این ارزها در مقابل ارزهای پربازده کاهش پیدا می کند. در نقطه مقابل به دلیل اینکه اغلب ارزهای پربازده اصلی شرایطی را دارند که صادر کننده کالاهای اولیه هستند هرچه قیمت کالاها و انرژی در سطح جهانی افزایش پیدا کند به دلیل بهبود تراز پرداخت های این کشورها تقاضا برای این ارزها افزایش پیدا می کند و در نتیجه قیمت این ارزها بالا می رود این اثر دو طرفه که قیمت کالاها بر ارزهای پربازده و کم بازده دارد باعث می شود با نوسانات بازار کالاهای جهانی شاهد جابجایی های مهم و طولانی مدت بین ارزهای پربازده و کم بازده باشیم.

برای اینکه این روابط و مثال های آنها را بیشتر بررسی کنیم به صورت موردی به هر کدام از دسته کالاهای مهم و رابطه آنها با تک تک ارزها در دروس آتی می پردازیم.

با تشکر – خلیل رحمانی

4/5 - (2 امتیاز)
4/5 - (2 امتیاز)