دسته بندی ارزها

پس از اینکه با روش های ارتباط برقرار کردن بین دو نمودار آشنا شدید نیاز است که با دسته بندی و ارتباطات بین ارزها به عنوان اولین بازار مورد بررسی آشنا شوید. در کاراترین دسته بندی، ارزها به دو دسته پربازده و کم بازده تقسیم بندی می شوند. اینکه دلیل این تقسیم بندی چیست به داده های بنیادی و درس مربوطه ارتباط دارد اما آنچه این تاثیر گذاری را عمیق تر می کند شرایط ارتباطی این دو دسته نسبت به یکدیگر است.

 دو دسته کلیدی ارز در دنیای امروز وجود دارد:

  • ارزهای پر بازده 
  • ارزهای کم بازده

ارزهای پربازده به ارزهایی در کلاس بنیادی اشاره شد که دارای نرخ های بازدهی، بهره، ریسک و نوسانات زیاد هستند و ارزهای کم بازده به ارزهایی گفته شد که دارای بازدهی، بهره، ریسک و نوسانات کمتر هستند.

در دسته اول می توانیم از بین ارزهای شناخته شده به یورو، پوند، دلار استرالیا، دلار کانادا و هر ارزی که دارای بازدهی بالا باشد اشاره کنیم و در بین ارزهای دسته دوم سه ارز ین ژاپن، دلار ایالات متحده آمریکا و فرانک سوئیس سه ارز کاملاً شناخته شده در این گروه هستند. از این رو است که همیشه ارتباط تنگاتنگی بین هر کدام از این دسته ها با یکدیگر برقرار بوده است.

به طور کلی : سه ارز دلار آمریکا، ین و فرانک در مقابل سایر ارزهای دیگر رابطه ای بسیار نزدیک با یکدیگر داشته اند و هر زمان یکی از این ارزها در مقابل سایر ارزهای جهانی تقویت یا تضعیف شده است دو ارز دیگر نیز تمایل به همان رفتار را نشان داده اند.

در نتیجه : در صورتی که مسائل تاثیرگذار جانبی مانند تغییرات نرخ بهره، جابجایی ناگهانی و شدید تولید ناخالص ملی، تورم و جابجایی شدید تراز بازرگانی هیچ کدام از این کشورها مطرح نباشد هر سه این ارزها در یک سمت و سو حرکت می کنند. به طور بارزتر حرکت یکسان بین دلار آمریکا و ین ژاپن دیده می شود و فرانک سوئیس به دلیل شرایط جغرافیایی و حجم عظیم تبادلات مالی با اتحادیه اروپا در شرایطی خاص با یورو ارتباط مستقیم نزدیکتری دارد. نمونه این اتفاق معمولاً در دوره هایی روی می دهد که بانک مرکزی سوئیس با مداخله در بازار ارز اجازه تقویت فرانک را در مقابل یورو نمی دهد و در نقطه مقابل بانک مرکزی اتحادیه اروپا نیز یورو را در مقابل فرانک تثبیت می کند در چنین شرایطی از آنجا که نرخ برابری این دو ارز در مقابل یکدیگر کاملاً قفل شده است بحث ارتباط بین آنها بی اعتبار است بدین معنا که هر اتفاقی برای یورو روی دهد در کوتاه ترین زمان ممکن همان اتفاق برای فرانک سوئیس روی می دهد بنابراین نمی توان با استناد به تحلیل نموداری یا بنیادی یکی از این ارزها برای دیگری تحلیلی در نظر گرفت.

بحث بعدی در نمونه های حرکتی ارزهای کم بازده به تقدم زمانی ین اشاره دارد. در بین ارزهای اصلی و کم بازده یا ایمن ین ژاپن معمولاً سرآغاز روند تقویت یا تضعیف است. نمونه های این حرکت در جفت ارزهای مختلفی که ین ژاپن یک سمت آنها بوده است دیده می شود.

در زیر نمونه ای از حرکت ین ژاپن در فصل اول سال 2009 دیده می شود که ین ژاپن در مقابل دلار استرالیا (نمودار شمعی مشکی) از آخرین سقف قبل از خود عبور می کند اما دلار ایاالت متحده در مقابل دلار استرالیا (نمودار شمعی سرمه ای رنگ در پس زمینه) به عنوان یک ارز پربازده پس از حدود 5 هفته شروع به تضعیف می کند و آخرین سقف قبل از خود را می شکند.

www.fxcma.com

www.fxcma.com

شکست آخرین سقف دلار استرالیا در مقابل ین ژاپن به عنوان نشانه ای در نظر گرفته می شود که روند نزولی این جفت ارز به اتمام رسیده است و باید شاهد یک روند صعودی یا رو به جلو بود در حالی که سایر ارزهای پربازده در مقابل ارزهای کم بازده در روند نزولی قرار داشتند و روند ریسک گریزی در بازارهای مالی را نشان می دادند. این مورد یکی از ده ها مثالی است که در بازه های بلند مدت می توان برای ین ژاپن به آن اشاره کرد.  در اواخر سال 2012 پیش بینی می شد هر زمان ین ژاپن در مقابل سایر ارزها از روند رو به جلو خارج شود و روند جدیدی را نشان دهد شرایط سایر ارزها نیز تغییر خواهد کرد و بازگشت از رکود به رونق اقتصادی ایجاد می شود.

نکته کلیدی: ارزهای کم بازده که اقتصادهای آنها به بیشترین رشد اقتصادی رسیده اند معمولاً به عنوان ارزهای پیشرو و مقدم Leader  تغییر روند می دهند در بین ارزهای کم بازده نیز دلار آمریکا و ین ژاپن نسبت به فرانک تقدم دارند. از این رو است که جفت ارز دلار به ین را نشانه ای بسیار قوی برای دوره های بازگشت ارزهای کم بازده به پربازده و در نتیجه شرایط سایر بازارها می دانند.

در بحث ارتباط بازار ارز با سایر بازارها مثال های ارتباطی بازار ارز و این جفت ارز با سایر بازارها آورده خواهد شد با این حال باید در نظر داشت این جفت ارز ( دلار آمریکا به ین ) نسبت به سایر ارزهای اصلی بازار تبادلات ارزی نیز پیشرو و مقدم در نظر گرفته می شود نمونه بارز این حالت به تغییر فاز حرکتی روند صعودی به نزولی دلار به ین در ماه ژوئن و اواسط سال 2007 میلادی مربوط است. در این دوره زمانی بازارهای جهانی شرایط تورمی و رونق بسیار مناسبی را در کنار رشد اقتصادی کشورهای صنعتی نشان می دادند اما با بازگشت دلار آمریکا به ین به عنوان یک جفت ارز پیشرو و مقدم از روند صعودی به نزولی سایر ارزهای جهانی به نوبت پس از این جفت ارز بازگشت را نشان دادند.

همانطور که مشاهده می شود برای دوره فعلی روند نزولی بلند مدتی که در نمودار دلار به ین ایجاد شده است کماکان تغییر فاز نداده است و با وجود کم شدن شیب ریزشی آن در تحلیل تکنیکال هنوز نشانه واضحی از بازگشت قیمت در نمودار بلند مدت این جفت ارز مشاهده نمی شود بنابراین می توان نتیجه گرفت که رکود اقتصاد جهانی و کشورهای صنعتی به پایان نرسیده است و کماکان در دوره بازگشت از رکود به رونق قرار داریم.

ارزهای پربازده و ارتباط آنها

 غیر از ارزهای کم بازده و ایمن ارزهای پربازده و پر ریسک نیز ارتباط بسیار نزدیکی با یکدیگر دارند و می توانند در بسیاری موارد به عنوان ارز پیشرو و مقدم ( Leader )نسبت به یکدیگر و سایر بازارها عمل کنند. در بین ارزهای پربازده یورو و پوند انگلیس نسبت به سایر ارزهای پربازده به طور تاریخی حالت مقدم را از خود نشان داده اند و در آینده نیز می توان انتظار داشت این دو ارز حتما به عنوان جفت ارز مبنا در مقابل دلار آمریکا برای تایید حرکت سایر ارزهای پربازده مورد استفاده قرار بگیرند یا به عنوان پیشرو و مقدم شرایط حرکتی سایر جفت ارزها را نشان دهند.

نکته کلیدی : کماکان به این نکته اشاره می شود که به تنهایی حرکت یک جفت ارز نشانه حرکت سایر جفت ارزها یا تایید کننده آنها نیست بلکه باید دلایل حرکتی نیز مورد بررسی قرار بگیرد. این دلایل حرکتی می تواند از هر دو دیگاه تکنیکی و بنیادی مورد بررسی قرار بگیرد.

ارزهای منطقه ای

 دسته بندی دیگری که می توانیم برای ارتباط ارزها با یکدیگر و اثرات آنها داشته باشیم دسته بندی منطقه ای است. این دسته بندی از آنجا ایجاد می شود که سیاست های اقتصادی پولی و مالی بسیاری از کشورهای دنیا نزدیک به یکدیگر است در نتیجه ارزهای آنها نیز بسیار شبیه به هم رفتار می کنند البته تنها عامل نزدیکی رفتار ارزهای منطقه ای سیاست های پولی و مالی نیست بلکه نزدیکی فرهنگ مردم در نتیجه شرایط توریستی، شرایط کالاهای وارداتی و صادراتی و کالاهای اولیه موجود در کشورها، سیاست های اجتماعی و رفاهی همه بر سیاست های اقتصادی تاثیرگذار هستند و در نتیجه ارز کشورهای هم منطقه یا ارز کشورهایی را که سیاست ها و فرهنگ های مشترکی دارند را نزدیک به یکدیگر می کند. نمونه های بارز بسیاری در این زمینه وجود دارد. مهمترین این نمونه ها عبارتند از:

  • رابطه نزدیکی بین دلار ایالات متحده آمریکا با ین ژاپن

به دلیل نزدیکی سیاست های اقتصادی هر دو کشور به عنوان ارز ایمن رابطه نزدیکی وجود دارد.

  •  رابطه بسیار نزدیک دلار ایالات متحده و دلار کانادا

آمریکا و کانادا به عنوان دو کشور همسایه که سیاست ها و فرهنگ و زبان بسیار نزدیکی به یکدیگر دارند رابطه بسیار نزدیکی ارزهای این دو کشور با هم دارند . تنها عاملی که موجب رفتار متفاوت این دو ارز در مقابل سایر ارزها می شود تفاوت در تنوع سبد و مقدار کالاهای صادراتی – وارداتی و تراز پرداخت های این دو کشور است.

www.fxcma.com

www.fxcma.com

به عنوان نمونه هر زمان که قیمت کالاهای اولیه و مخصوصا نفت تغییر پیدا می کند رفتار این دو ارز کاملاً در مقابل ارزهای دیگر معکوس می شود در حالیکه اگر قیمت نفت و کالاها در ثبات باشد و در محدوده ای رو به جلو حرکت کند رفتار این دو ارز در مقابل کالاهای دیگر کاملاً یکسان می شود و اگر دلار ایالات متحده آمریکا در مقابل سایر ارزها تقویت شود دلار کانادا نیز در پیرو دلار آمریکا تقویت می شود و اگر دلار در مقابل سایر ارزها با فرض اولیه ثبات قیمت کالاهای اولیه تضعیف شود دلار کانادا نیز مقابل سایر ارزها تضعیف می شود. این رفتار متفاوت را می توان در نمودار فوق مشاهده کرد. هر زمان دلار ایالات متحده در مقابل دلار کانادا (نمودار سرمه ای) در روندی رو به جلو قرار گرفته است به دلیل ثبات قیمت نفت (نمودار مشکی) بوده است دقیقا در همین دوره ها روند حرکتی دلار ایالات متحده در مقابل دلار کانادا است که رفتار این ارزها در مقابل سایر ارزها به عنوان ارز ثالث متفاوت می شود.

  • دلار استرالیا و دلار نیوزلند نیز رابطه بسیار نزدیکی با یکدیگر دارند.

شرایط جغرافیایی، سیاسی و اقتصادی بسیار نزدیک موجب رفتار یکسان این دو ارز در مقابل سایر ارزها می شود. همبستگی نزدیک و مثبت این ارزها رفتار آنها را برای تحلیل بین بازاری ارز دیگر بسیار مناسب می کند. به عنوان ارز گواه و شاهد دلار نیوزلند برای دلار استرالیا و بلعکس می توانند نقش بسیار مناسب و ایده آلی را ایجاد کنند دلیل این موضوع تاثیر پذیری شدید این دو ارز از ریسک های یکدیگر و نادر بودن جابجایی ریسک آنها در مقابل یکدیگر است.

  • رفتار یورو با سایر ارزهای اروپایی است.

از آنجا که بیشترین تراز بازرگانی کشورهایی که در قاره اروپا قرار دارند با یورو و کشورهای واحد پولی یورو است ، رابطه یورو با این ارزها بسیار نزدیک است ، اما بر حسب شرایط این رابطه نزدیک می تواند دستخوش تغییر شود با این حال یک نکته مهم در رابطه بین ارزهای اروپایی با یورو این است که اغلب موارد یورو در مقابل سایر ارزهای اروپایی حالت پیشرو و مقدم را دارد و معمولاً با اینکه یورو با شیب کمتر در تکنیکال و بازدهی پایین تر در فاندامنتال تقویت یا تضعیف می شود اما آغازگر حرکت است. بنابراین اگر بر فرض تقویت یورو در مقابل ارزی مانند دلار مشاهده شد در صورت متفاوت نبودن ریسک و دلایل حرکت یورو با دیگر ارزهای اروپایی می توان انتظار داشت که سایر ارزهای اروپایی نیز در کنار یورو رفتاری مشابه را در مقابل ارز ثالث مانند دلار آمریکا نشان دهند.

نکته کلیدی : آنچه رفتار یورو با دیگر ارزهای اروپایی را از حالت همبستگی خارج می کند ریسک هایی است که هر کدام از این ارزها درگیر آن هستند. در این جایگاه فقط سه نمونه از این ارزها و مهمترین ریسک هایشان آورده می شود با این حال دامنه این تفاوت در همبستگی می تواند برای سایر ارزهای اروپایی و یورو و دلایل متفاوتی که در آینده شاید روی دهند ایجاد شود.

 یورو با پوند انگلستان رابطه ای بسیار نزدیک دارد و رفتار هر دو این ارزها در مقابل سایر ارزها بسیار به یکدیگر شبیه است. هر دو این ارزها به عنوان ارزهایی پر ریسک و پر بازده شناخته می شوند و به لحاظ سیاست های پولی و مالی بسیار شبیه به هم رفتار می کنند با این حال در یک مورد رفتار آنها با یکدیگر تغییر می کند. هر زمان که سیاست های پولی و مخصوصا نرخ بهره در انگلستان به نرخ بهره در ایالات متحده آمریکا نزدیک می شود رفتار پوند از حالت نزدیکی با یورو گرایش به نزدیکی با دلار ایالات متحده پیدا می کند. در نتیجه رابطه همبستگی پوند و یورو بسیار به سیاست های پولی اتحادیه اروپا و انگلستان بستگی دارد.

رابطه نزدیک دیگر بین یورو و فرانک سوئیس است. به دلیل تراز پرداخت های بسیار نزدیک این دو واحد پولی است. از آنجا که بیشترین مقدار تراز پرداخت ها برای کشور سوئیس و فرانک در مقابل یورو است و شرایط سیاسی، اقتصادی و اجتماعی اتحادیه اروپا در مواردی بر سوئیس تاثیرگذار است در نتیجه فرانک تاثیر بسیار زیادی از یورو می پذیرد. با این حال از سوی دیگر به دلیل شرایط بهره برداری بهینه و حداکثری از منابع اقتصادی کشور سوئیس، اشباع فرصت های اقتصادی در این کشور به مانند ایالات متحده و ژاپن دیده می شود و در نتیجه فرانک نیز رفتاری مانند دلار آمریکا و ین ژاپن در مقابل ارزهای پر بازده نشان می دهد.

سه فاز مختلف از همبستگی  فرانک سوئیس

 

  • شرایط ریسک پذیری، رونق و رکود در اقتصاد جهانی

در این دوره فرانک تمایل بسیار شدیدی دارد تا رفتاری مانند دلار ایالات متحده و ین ژاپن را در مقابل سایر ارزهای پر بازده و در این بین یورو نشان دهد بنابراین در این دوره نمی توان از روی حرکات دلار آمریکا به حرکات فرانک پی برد و به عنوان ارز گواه و شاهد برای معاملات فرانک از یورو استفاده کرد. آنچه که در این دوره ریسک این دوره را برجسته می کند شرایط رکود اقتصاد جهانی یا دوره بازگشت از رکود به رونق است که نه تنها رفتار فرانک را در بازه های بلند مدت شبیه به دلار آمریکا و ین ژاپن می کند بلکه در بازه های زمانی میان مدت و کوتاه مدت می بینیم فرانک رفتاری بسیار شبیه به این ارزها دارد.

www.fxcma.com

www.fxcma.com

به عنوان مثال در تصویر فوق می بینیم در نمودار چهار ساعته در اوایل سال 2012 میلادی فرانک و ین رفتاری بسیار مشابه را در مقابل یورو به نمایش می گذارند. نمودار یورو به ین (نمودار شمعی مشکی) با اینکه زودتر حرکت نزولی خود را شروع کرده است اما به مرور یورو به فرانک نیز روند کاملاً شبیه به یورو به ین را با شیب بیشتر حرکت نزولی به نمایش می گذارد. تا شرایط نزدیکی بین این دو نمودار ایجاد شود. در این مثال همانطور که در مورد ین ژاپن قبلاً اشاره شد یورو به ین حکم نمودار مقدم و پیشرو را در مقابل یورو به فرانک ایفا کرده است.

  • همبستگی نزدیک با یورو در دوره های رونق اقتصادی

 در دوره های رونق اقتصادی از آنجا که معمولاً رونق اقتصادی از ایالات متحده شروع می شود فرانک رفتار متفاوتی را در مقابل دلار ایالات متحده نشان می دهد و گرایش بیشتری به همبستگی مثبت و نزدیک با یورو دارد و این کاملاً باعث تقارن حرکتی نمودار یورو به دلار آمریکا و دلار آمریکا به فرانک می شود. در این دوره زمانی حرکات فرانک در مقابل دلار کاملاً تحت تاثیر حرکات یورو در مقابل دلار نیست و تفاوت های جزئی یا فرعی وجود دارد اما در کل فرانک تمایل دارد با تاخیر همان رفتاری را در مقابل دلار داشته باشد که یورو در مقابل دلار داشته است در نتیجه در این دوره ها و شرایط اقتصادی استفاده از همبستگی بین یورو به دلار آمریکا و دلار آمریکا به فرانک برای تحلیل و معامله گری بسیار ایده آل است. به لحاظ زمانی در نیمه دوم سال 2012 و سال های 2004 تا انتهای 2006 این شرایط بسیار ایده آل وجود داشته است.

  • قفل شدن و وابستگی کامل فرانک به یورو

 این حالت در دوره هایی اتفاق می افتد که بانک های مرکزی اتحادیه اروپا و بانک مرکزی سوئیس بوسیله مداخله مستقیم در بازار ارز جلوی هرگونه جابجایی یورو به فرانک را می گیرند در نتیجه هر عرضه و تقاضایی که برای یورو در مقابل سایر ارزها وجود داشته باشد بوسیله مداخله در بازار ارز همان مقدار جابجایی برای فرانک ایجاد می شود تا نرخ برابری دلار به فرانک از رابطه فوق خارج نشود. با اینکه بسیاری از تحلیل گران مبتدی این دوره ها را برای تحلیل بین بازاری مبنای خود قرار می دهند به دلیل رابطه بسته و قفل شده یورو در مقابل فرانک عملاً هر تحلیلی که برای یورو در مقابل ارزهای دیگر وجود داشته باشد عینا برای فرانک نیز روی می دهد بنابراین یورو به هیچ عنوان حالت پیشرو و مقدم را در این دوره ها ندارد و در نتیجه عملاً کارایی لازم را برای تحلیل بین بازاری به خاطر همزمانی کامل حرکت از دست می دهد. دقت کنید شاید دامنه حرکتی نرخ یورو در مقابل ارز دیگری مانند دلار آمریکا در این دوره با دامنه حرکتی نرخ دلار به فرانک متفاوت باشد اما مقدار بازدهی آنها کاملاً یکسان است و در نتیجه رفتاری یکسان را دارند که برای تحلیل بین بازاری کاربرد ندارد. این رابطه قفل شدگی و وابستگی کامل بین دو ارز نه تنها برای یورو و فرانک بلکه برای هر دو ارز دیگری می تواند روی دهد و باید در نظر داشت این شرایط به هیچ عنوان برای تحلیل بین بازاری مناسب نیست و فقط ریسک مضاعف نسبت به ریسک اولیه را به تحلیل گر و معامله گر وارد می کند و هیچ گونه بهره ای از آن نمی توان برد و باید تا زمان قفل بودن عرضه و تقاضای دو ارز با یکدیگر کامال از معامله بر روی یکی از آنها صرف نظر کرد.

  • رابطه یورو با ارزهای کشورهای اسکاندیناوی

دو ارز کرون سوئد و کرون نروژ بسیار تحت تاثیر یورو هستند با این حال آنها نیز در دوره هایی ریسک متفاوت و درنتیجه رفتاری متفاوت را نسبت به یورو در مقابل ارزهای دیگر نشان می دهند. مهمترین شرایطی که کرون سوئد و کرون نروژ رفتاری متفاوت با یورو دارند مربوط به زمانی است که سیاست های پولی و مالی آنها دستخوش تغییر از انبساطی به انقباضی یا انقباضی به انبساطی می شود. در نتیجه این ارزها حتی در دوره هایی که سیاست های انبساطی و انقباضی دستخوش تغییر می شود ولی این تغییر در راستای همان حالت انبساطی یا انقباضی سابق است و روند آن تغییر پیدا نکرده است همبستگی نزدیک خود با یورو را حفظ می کنند.

نکته کلیدی: دقت داشته باشید روابط منطقه ای و جغرافیایی نزدیک دیگری بین ارزها در دنیای امروز مانند روابط ارزهای کشورهای آمریکای لاتین با یکدیگر یا روابط بین ارزهای کشورهای جنوب شرق آسیا با یکدیگر وجود دارد اما به دلیل اینکه حجم عرضه و تقاضا و ریسک های این گونه ارزها برای اغلب سوداگران و معامله گران غیر محلی نامشخص و ناشناخته است و امکان زیان و خارج شدن از مسیر همبستگی به دلیل ریسک های داخلی و نامشخص برای آنها وجود دارد از توضیح و اشاره به آنها در این درس صرف نظر می کنیم و تحقیق و پژوهش در زمینه این جفت ارزها را در صورت علاقه به شما واگذار می کنیم.

بازدهی و شرایط ارزها

در گذشته اشاره شد که ارزها در چه شرایطی همبستگی نزدیکی را نشان می دهند اما برای آنکه این مقدار همبستگی نزدیک مورد سنجش و بررسی عددی قرار بگیرد نیاز است که همبستگی به وسیله بازدهی و روابطی که برای به دست آوردن نرخ های ارزها متقاطع استفاده می شود در نظر گرفته شود از آنجا که این دو مورد یعنی بازدهی و روابط بین ارزها در دروس فاندامنتال توضیح داده شده اند از بیان دوباره آنها در این درس پرهیز می کنیم و در صورت نیاز می توانید در دروس فاندامنتال را مطالعه کنید و حتما در مورد این مطالعه تاکید می شود به دلیل اینکه درک شرایط روابط ارزها بدون در نظر گرفتن شرایط ارزهای متقاطع و بدون در نظر گرفتن نکات و توصیه های مربوط به بازدهی کاملاً بی فایده است.

نکته کلیدی دیگری که در زمینه ارتباط بین ارزها وجود دارد این است که بهترین حالت همبستگی بین دو ارز، کالا یا شاخص در حالتی است که دامنه حرکتی آنها بسیار نزدیک به یکدیگر باشد اما کاملاً یکسان نباشد بدین معنا که نسبت به یکدیگر تقدم و تاخر زمانی داشته باشند.

 این موضوع نشان می دهد عرضه و تقاضای حقیقی بین آن دو نوع گزینه معاملاتی وجود دارد و حالت انحصاری عرضه و تقاضا در خرید و فروش آنها وجود ندارد در نتیجه تقدم و تاخر زمانی در مکانیسم عرضه و تقاضای آنها باعث می شود فرصت های تحلیل گری و در نتیجه فرصت های معامله گری در آنها ایجاد شود و در واقع آربیتراژ شکل بگیرد. گرچه این فرصت ها در دنیای مالی امروزه بسیار نایاب و اندک است اما تحلیل بین بازاری این فرصت را می دهد که شرایطی را کشف کنیم که صحت و دقت تحلیل تکنیکال یا فاندامنتال بوسیله تحلیل بین بازاری بالا برود و حتی در دل خود تحلیل بین بازاری فرصت معامله گری خلق شود.

با تشکر – خلیل رحمانی

3/5 - (2 امتیاز)
3/5 - (2 امتیاز)