بازه های زمانی مورد استفاده برای تحلیل بین بازاری

 برای تحلیل بین بازاری می توان از بازه های زمانی گوناگون استفاده کرد و هر دو نموداری که با یکدیگر ارتباط داشته باشند بدون توجه به دوره و بازه زمانی می توانند مورد استفاده قرار بگیرد اما ذکر چند نکته در زمینه استفاده از نمودارها حائز اهمیت است. با اینکه مهمترین نکته در انتخاب شاخص ها و نمودارها بحث ارتباط مستقیم یا معکوس دو نمودار است اما به تجربه دیده شده است که کالاها، جفت ارزها، شاخص ها و بازارهایی که با یکدگیر ارتباط دارند در بازه های بلند مدت بیشتر به یکدیگر شبیه هستند و بر یکدیگر اثر گذار هستند.

با این حال می توان از هر کدام از سه حالت زیر که مورد اشاره قرار می گیرد برای بازه های زمانی مختلف تحلیل بین بازاری استفاده کرد. بازه های بلند مدت از آنجا که بر اساس بنیادهای هر بازار رفتار می کنند و روند عرضه تقاضای حقیقی را به نمایش می گذارند و تاثیرات نوسانات بازیگران سوداگر و بازیگران کوتاه مدت در داخل آنها به چشم نمی خورد بازتاب کامل تر از تحلیل بین بازاری هستند با این حال حتی اگر بین دو بازه زمانی غیر یکسان در دو شاخص مختلف در حالتی بسیار بعید ارتباط برقرار باشد می توان از این ارتباط برای تحلیل بهره گرفت.

نکته کلیدی : در هر حال اولویت با کشف ارتباط دو بازار و استفاده از یکی از استدلال های سه گانه زیر برای تحلیل است و اگر ارتباط حتی بین دو بازه زمانی یک دقیقه ای نیز مشاهده می شد می توان از آن ارتباط استفاده کرد.

  • تحلیل آغاز حرکت بازار دوم

 اشاره شد تحلیل بین بازاری به عنوان تحلیلی منفرد شاید کارایی لازم را نداشته باشد اما برای تایید و تاکید می تواند کارایی بسیار مناسبی در کنار سایر شرایط تحلیلی داشته باشد. این جنبه از تحلیل بین بازاری با اینکه با کارکرد تایید و تاکید برای استفاده در کنار سایر روش های تحلیل به کار برده می شود اما به طور خاص، می تواند جلوتر از سایر روش های تحلیلی جهت، روند و شرایط بازار را نشان دهد. بدین معنی که قبل از اینکه یک حرکت، روند یا تحلیل در یک بازار ایجاد شود نشانه های وقوع شرایط تحلیلی در بازاری دیگر ایجاد شود.

به طور کلی این حالت برای این استدلال به کار برده می شود که شرایط تحلیلی یک بازار یا شاخص خاص بر بازار یا شاخصی دیگر مقدم باشد و حرکات یک بازار بر بازاری دیگر تقدم زمانی و حرکتی داشته باشد.

مثال: در بازه هفتگی، یورو به دلار و دلار به فرانک نسبت به یکدیگر کاملاً تقدم و تاخر را رعایت می کنند. در سال 2011 که روند تضعیف دلار در حال به اتمام رسیدن بود و تمایل برای آغاز روند جدید دیده می شد ابتدا یورو به دلار به عنوان ارز مقدم در ماه “می” شروع به بازگشت کرد و سپس دلار به فرانک با دو ماه تاخیر در ماه “آگوست” حرکت خود را آغاز کرد. این شرایط بازگشت را می توان از دو دیدگاه تحلیلی مورد بررسی قرار داد.

به لحاظ تکنیکی در نمودار هفتگی یورو به دلار (نمودار شمعی مشکی) الگوی هارمونیک “CD=AB “دیده می شود. الگوی شمعی ” Engulfing Bearish ” نیز تایید کننده بازگشت قیمت است و قیمت به محدوده عدد رُند 1.5 در محدوده مقاومت چشمی قبلی رسیده است. مجموع این عوامل در تحلیل تکنیکی منجر به ریزش یورو به دلار می شود.

در بحث بنیادی در فصل اول سال 2011 نسبت به فصل پیش از آن نرخ تولید ناخالص داخلی از یک درصد به 0.4 درصد رشد اقتصادی کاهش داشته است. نرخ تورم از 2.2 درصد ابتدای سال 2011 به 2.7 درصد در انتهای ماه چهارم رسیده است که به دلیل کاهش تولید ناخالص ملی نه تنها اثر مثبت برای آن پیش بینی نمی شد بلکه به دلیل کاهش قدرت خرید شرایط نامناسب اقتصادی را نشان می داد. در بحث اشتغال نیز نرخ بیکاری از 10 درصد ابتدای سال 2011 به 10.2 درصد افزایش یافته که بالاترین میزان نرخ بیکاری از سال 1999 بوده است در نتیجه بازگشت نرخ در نمودار یورو به دلار محتمل بوده است.

www.fxcma.com

www.fxcma.com

در نقطه مقابل فرانک سوئیس (نمودار شمعی سرمه ای) قرار داشته است. نمودار دلار در مقابل فرانک که همبستگی کاملاً معکوس و نزدیکی با یورو به دلار دارد با وجود بازگشت یورو به دلار از محدوده 1.50 و تضعیف یورو کماکان به حرکت تقویتی خود در مقابل دلار ادامه می دهد اما نشانه ها برای این ارز کم کم شرایط بازگشت را ایجاد می کند. این نشانه ها عبارتند از:

در بحث تکنیکال الگوی Hammer یا چکش در انتهای روند نزولی دیده می شود. ارزش این الگو از آنجایی که اندازه این الگو نسبت به تک تک 126 الگوی شمعی قبل از خود بزرگتر است شرایط نامتوازن و شیب زیاد روند نزولی را نشان می دهد که شیب بیشتر از 45 درجه و نزدیک به 60 درجه در تحلیل های تکنیکال از بی ثباتی روند حکایت می کند. خود الگو نیز به دلیل بدنه صعودی قدرت بیشتری نسبت به الگوهای مشابه با بدنه نزولی دارد.

در بحث فاندامنتال نرخ تولید ناخالص داخلی از 1 درصد در فصل اول سال 2011 به 0.2 درصد برای فصل دوم رسیده است. مقدار تورم با وجود بالا رفتن ناگهانی تورم برای یک ماه در اواسط سال 2011 به طور مطلق از 0.5 درصد ابتدای سال 2011 به 0.4 درصد تقلیل یافته است و نرخ بیکاری پس از 5 ماه کاهش از 3.6 درصد به 2.8 درصد، در مرز 2.8 درصد ثابت باقی می ماند.

مجموع این نشانه ها که ابتدا حرکت برای یورو به دلار را نشان داد در ادامه انتظار برای حرکت دلار به فرانک را ایجاد کرد تا شاهد بازگشت قیمت این جفت ارز از روند نزولی به صعودی پس از 11 سال حرکت نزولی در بلند مدت باشیم. مجموع این شرایط آمادگی برای بازگشت روند را در دلار به فرانک ایجاد می کرد و نشانه های تکنیکی و بنیادی این شرایط از قبل اعلام شده نمودار یورو به دلار را تایید می کرد.

  • همزمانی و تایید ادامه حرکت

 مورد دومی که برای تحلیل بین بازاری می تواند بسیار مفید باشد همزمانی ارتباط بین دو بازار است که ادامه حرکت و روند عرضه و تقاضای یکدیگر را تایید می کنند. شرایط گزینه همزمانی در واقع همان مفهوم تایید و تاکید یک تحلیل را از طریق جفت ارز یا شاخص دوم نشان می دهد و روشی بسیار مفید برای بدست آوردن تایید درستی تحلیل بر روی جفت ارز اول یا مبنا است. این روش از تحلیل موجب می شود خطاها یا ایرادات تحلیل های تکنیکال یا فاندامنتال بوسیله تحلیل بین بازاری گرفته شود و ایرادات تحلیلی مورد بررسی بیشتر و برطرف شدن قرار بگیرد.

www.fxcma.com

www.fxcma.com

به عنوان مثال در ماه های فوریه، مارس و آوریل سال 2012 روند نزولی دلار استرالیا به دلار آمریکا(نمودار مشکی) مشاهده می شود و بازدهی پنج درصد منفی برای آن ثبت می شود. در ماه “مه” با شکسته شدن خط حمایت انتظار برای ریزش این جفت ارز بوجود می آید. همزمان در دلار نیوزلند به دلار آمریکا (نمودار سرمه ای) شکست خط روند پس از بازدهی منفی 4.8  درصدی در مدت مشابه با شرایط بررسی شده برای دلار استرالیا به دلار آمریکا مشاهده می شود. مجموع این شرایط در دلار نیوزلند به دلار آمریکا تاییدی برای ریزش بیشتر نرخ، در دلار استرالیا به دالر آمریکا است.

  • عدم تایید برای حرکت بازار دوم

 حالت سومی که می تواند در تحلیل بین بازاری وجود داشته باشد عدم تایید حرکت بازار هدف بوسیله بازار دوم است. در شرایطی که بر خالف حالت اول دو بازاری که با یکدیگر ارتباط نزدیک داشته اند دیگر یکدیگر را تایید نکنند وظیفه تحلیل گر است که در قدم اول دلیل این عدم همراهی و وابستگی دو بازار با یکدیگر را کشف کند و در قدم بعدی کشف کند که عدم برقراری ارتباط بین دو بازار به صورت گذرا و موقتی است یا به صورت پایدار و طولانی مدت.

مثال: رابطه بسیار نزدیکی بین حرکت قیمت فلزات گرانبها با یکدیگر وجود دارد و برای نمونه هر زمان دلار قوی می شود می توان انتظار داشت سایر فلزات گرانبها از جمله نقره نیز تقویت شود اما در طول این رابطه تاریخی مواردی نیز بوده است که این رابطه برقرار نبوده است. به عنوان مثال در شرایطی که مصارف صنعتی برای یکی از این دو فلز گرانبها افزایش پیدا می کند سطح تقاضای آن کالا بیشتر شده و درنتیجه نسبت برابری طلا به نقره دستخوش تغییر می شود.

از دیگر شرایط تغییر نسبت طلا به نقره قیمت و هزینه انرژی در سطح جهانی است. از آنجا که هزینه اسخراج و تولید طلا نسبت به سایر فلزات گرانبها بسیار بالاتر و بیشتر است و مقدار انرژی بیشتری را می طلبد در هر دوره ای که قیمت کالاهای اولیه و مخصوصا انرژی در سطح جهانی افزایش پیدا می کند قیمت طلا نسبت به سایر فلزات گرانبها افزایش ارزش بیشتری را نشان می دهد.

در هر کدام از این شرایط وظیفه تحلیل گر است که با بررسی شرایط همبستگی دو شاخص پی ببرد دلایل عدم تطابق و حرکات قیمتی دو نمودار در چه نکته ای نهفته است و پس از پی بردن به دلیل عدم پیروی یک نمودار از نمودار دیگر، ارجحیت تقویت و تضعیف برای دو نمودار را کشف کند که در آینده بر حسب شرایط تحلیلی کدام نمودار گرایش به حرکت نمودار دوم دارد. 

با تشکر – خلیل رحمانی

5/5 - (1 امتیاز)
5/5 - (1 امتیاز)