اولویت های تحلیل بین بازاری

تحلیل گران بنیادی سه اولویت را برای اهداف تحلیل گری خود دنبال می کنند که این سه اولویت در واقع نقشه راه و سازنده استراتژی پایه ای تحلیل بین بازاری است:

الف) بازارها با یکدیگر در ارتباط هستند.

ب) تحلیل بین بازارها بررسی عوامل و اطلاعات خارج از بازار است( ریسک سیستماتیک )

ج) تحلیل بین بازاری به تنهایی در مورد جریان آینده یک بازار قضاوت نمی کند اما پایه ای برای جریان سرمایه است.

 الف) بازارها با یکدیگر در ارتباط هستند

 وقتی می گوییم بازارها با یکدیگر در ارتباط هستند از این مبنا استفاده می شود که جریان سرمایه آزاد است و در نتیجه در هر دوره ای سرمایه های سوداگری و احتیاطی که نزد شخصیت های حقیقی و حقوقی نگه داری می شود برای جلوگیری از کاهش ارزش و افزایش ارزش بین بازارهای مختلف جابجا می شود. در دوره ای سرمایه ها گرایش به حرکت به سمت بازار کالا دارند و در دوره ای دیگر به سمت بازار سهام یا اوراق قرضه حرکت می کنند. با اینکه دلایل دیگری نیز برای جابجایی و اثرگذاری بازارها بر یکدیگر وجود دارد اما جابجایی سرمایه مهمترین دلیل اثرگذاری بازارها بر یکدیگر است.

ب) تحلیل بین بازارها بررسی عوامل و اطلاعات خارج از بازار است ( ریسک سیستماتیک )

بر خلاف تحلیل تکنیکی یا حتی بنیادی که فقط به داده های درون هر بازار توجه دارد تحلیل بین بازاری به داده های خارج از بازار توجه می کند. در تحلیل بین بازاری با یک دید کلی تمام شرایط بازارها در کنار یکدیگر مورد توجه قرار می گیرد و همین حالت نگاه کلی به جای نگاه جزئی باعث می شود احتمال خطا و ریسک پایین بیاید. با این حال نباید فراموش کرد تحلیل بین بازاری به تنهایی در مورد یک بازار قضاوت نمی کند بلکه از مجموعه ای از عوامل بهره می برد.

 ج) تحلیل بین بازاری به تنهایی در مورد جریان آینده یک بازار قضاوت نمی کند اما پایه ای برای جریان سرمایه است.

 اولویت آخر تحلیل بین بازاری در این است که در مورد یک بازار به تنهایی سیگنال یا پیش بینی نمی دهد بلکه از مجموعه عوامل استفاده می کند و بیشتر از آنکه حکم یک تحلیل را به تنهایی داشته باشد راهنمایی برای دیگر تحلیل ها است که درستی و صحت تحلیل یک بازار را با بازارهای دیگر بسنجیم

1 صعودی صعودی تحلیل درست
2 نزولی نزولی تحلیل درست
3 صعودی نزولی ؟
4 نزولی صعودی ؟

به عنوان مثال: در دو بازاری که رابطه مستقیم و همسو با یکدیگر دارند دو مورد اول تحلیل درست بازار اول را نشان می دهند در حالی که اگر به موراد سه و چهار نگاه کنیم رفتاری متفاوت از تحلیل دو بازار به دست آمده است حال آنکه پیش فرض و موارد تاریخی قبلی نشان می داده است که این دو بازار باید مانند یکدیگر رفتار نشان دهند و این تناقض در تحلیل منفرد این دو بازار نشان می دهد یا شرایط خاصی در بازارها حاکم شده است که ریسک معامله گری و تغییرات نرمال را افزایش می دهد و در نتیجه نباید معامله کرد یا باید با مدیریت سرمایه مناسب تر و مدیریت معاملات با دقت تر معامله انجام شود و یا یکی از دو تحلیل اشتباه بوده است که نتیجه آن زیان بار است و به همین دلیل انجام معامله توصیه نمی شود.

همین شرایط برای دو بازاری که با یکدیگر رابطه معکوس دارند نیز می تواند مصداق داشته باشد در دو بازاری که شرایط تحلیلی آنها و حرکاتشان خلاف یکدیگر است تحلیل درست بازار اول بوسیله تحلیلی معکوس بازار دوم تایید می شود در حالی که اگر هر دو بازار رفتار و حرکات یکسانی داشته باشند این تحلیل درست زیر سوال می رود.

در نتیجه : فراموش نشود که تحلیل بین بازاری بیشتر از آنکه به شرایط یک بازار به عنوان محور نگاه کند به شرایط هشدار، تایید و تاکید سایر بازارها برای بازار هدف می پردازد. در مورد شرایط تایید و تاکید درستی تحلیل بین بازاری صحبت شد اما نکته دیگری که در مورد تحلیل بین بازاری یک مزیت حساب می شود بحث هشدار در تحلیل بین بازاری است.

هشدار به شرایطی گفته می شود که قبل از اینکه اتفاقی در بازار هدف روی بدهد و حتی نشانه های آن اتفاق مشاهده شود در بازاری دیگر شرایط و اتفاقاتی روی داده است که انتظار برای تغییرات در بازار هدف را ایجاد می کند. به عنوان مثال و نمونه اگر نرخ ها در بازار اوراق قرضه بصورت نامتعارف افزایش داشته باشد و ناگهان مسیر صعودی آن تبدیل به نزولی شود می توان انتظار داشت شرایط بازگشتی اوراق قرضه منجر به تقویت دلار آمریکا خواهد شد. همین شرایط تقدم تحلیلی می تواند تحلیل گر بین بازاری را جلوتر از تحلیل گران فقط تکنیکی و یا بنیادی قرار دهد و در نتیجه بازدهی و تحلیل او را برجسته تر کند.

با تشکر – خلیل رحمانی