اولین هدف کلان مشخص کننده درآمد سرانه افراد در یک اقتصاد و یا رونق و رکود اقتصادی ، رشد اقتصادی میباشد. نرخ رشد اقتصادی یک کشور از رابطه درصد تغییر در تولید (درآمد) ملی نسبت به سال گذشته به دست می آید. رشد اقتصادی بالاتر در یک اقتصاد مفاهیم زیادی را می رساند. از جمله :
تورم در محدوده هدف دومین هدف گذاری اقتصادی می باشد، از آنجا که تورم با رشد اقتصادی و اشتغال کامل رابطه مستقیم دارند ، سیاستگذاران اقتصادی به دنبال آن هستند که کمترین میزان تورم به ازای بیشترین رشد اقتصادی ایجاد شود. توجه داشته باشید که برای هر کشوری محدوده تورم مناسب متفاوت می باشد .
سومین هدف اقتصادی ، اشتغال کامل است که اغلب کشورها محدوده مناسب نرخ بیکاری 4 تا 6 درصد می دانند.
استفاده دیگری که از مدار چرخشی می شود برای نشان دادن دوره های کسب و کار و رونق و رکود است. در طول زمان هرچه سرعت گردش کالا و خدمات در مدار بیشتر شود ، رونق اقتصادی بیشتری شکل میگیرد و بلعکس
نکته کلیدی : جریان دوری (مدار) با وجود تحلیل و تفسیر دوره های اقتصادی و جریان بین خانوار و بنگاه ها و دولت نمیتواند جایگاه قیمت را نشان دهد.
سیاست های که برای برطرف کردن عدم تعادل مدار اقتصادی ایجاد میشود را سیاست های انبساطی و انقباضی میگویند. دولتمردان و سیاست گذاران اقتصادی با شناخت وضعیت و حقایق موجود در زمینه بهبود اقتصاد و راه های برون رفت اقتصاد از کسادی از ابزارهای مالی و پولی استفاده می کنند.
نکته : سیاست های پولی و مالی معمولا هم راستا باید باشند .
نکته کلیدی : اگر سیاست های انبساطی طوری باشد که در کمترین زمان روی مدار بهبود ایجاد نکند نه تنها منجر به افزایش پول محلی نمیشود بلکه موجب کمتر شدن ارزش آن پول میشود و بر عکس.
عملیات بازار باز
عملیات بازار باز عبارت از خرید و فروش اوراق قرضه دولتی توسط بانک مرکزی است. اگر چه خزانه داری هر کشور مسئول انتشار اوراق قرضه دولتی است اما در مواقع ضروری بانک مرکزی با خرید و فروش این اوراق در بازار آزاد روی حجم نقدینگی اثر می گذارد .به این عمل بانک مرکزی عملیات بازار باز گفته می شود. بانک مرکزی با خرید اوراق قرضه باعث افزایش پول در دست مردم و در نتیجه افزایش حجم نقدینگی میشود و با فروش اوراق قرضه ای که قبلا نگهداری کرده است جریان معکوسی بر حجم نقدینگی می گذارد. عملیات بازار باز به عنوان ابزاری در جهت کنترل عرضه پول در کشور هایی که از این وسیله استفاده میکنند عامل بسیار مفید و موثری است. زیرا بانک مرکزی از طریق خرید یا فروش اوراق قرضه می تواند سریعا حجم نقدینگی را تغییر دهد
یکی از فاکتور های کلیدی که روند ارزی را در مقابل ارز دیگر تعیین میکند رشد اقتصادی می باشد. اقتصادی که رشد اقتصادی در آن دیده میشود ،انتظارات در آن اقتصاد برای اینکه بانک مرکزی نرخ بهره را برای رام کردن تورم ناشی از سرمایه گذاری در آن کشور افزایش دهد تقویت می کند.با افزایش نرخ بهره جریان سرمایه گذاری خارجی در بازار های مالی آن کشور افزایش پیدا میکند. افزایش سرمایه گذاری به معنی افزایش تقاضا برای ارز آن کشور می باشد و تقاضای بیشتر برای ارز یک کشور موجب تقویت ارز آن کشور خواهد شد.
بنابراین داریم : افزایش رشد اقتصادی »» افزایش نرخ بهره»» افزایش سرمایه گذاری»» افزایش تقاضا برای ارز»» افزایش ارزش ارز
یکی از مثالهای خوب برای بیان تاثیر رشد اقتصادی بر روند یک جفت ارز ، رشد اقتصادی ایالات متحده و منطقه یورو می باشد. حال به بررسی تولید ناخالص داخلی این 2 ناحیه می پردازیم.در سال 2005 رشد اقتصادی آمریکا به حدود 13 تریلیون دلار و رشد اقتصادی منطقه یورو به حدود 11 تریلیون دلار رسیدند. در این سال رشد منطقه یورو به طور چشمگیری از ایالات متحده کمتر بود .
1/5 درصد رشد میانگین در سال ،اگرچه ایالات متحده 2 درصد رشد را به نمایش گذاشت. در نتیجه این مسئله باعث شد جریان سرمایه از اروپا به آمریکا افزایش یابد و جفت ارز eur/usd با کاهشی حدودا 2000 واحدی روبرو گردید.اما در سال 2006 هر چند که اقتصاد یورو رشد داشت اما رشد اقتصادی در آمریکا به شدت کاهش یافت این مسئله باعث شد در سال 2006 eur/usd حرکت صعودی داشته باشد.
با تشکر – خلیل رحمانی
ارسال دیدگاه
Δ